- بی پایه
- بی اساس
معنی بی پایه - جستجوی لغت در جدول جو
- بی پایه
- بی اصل و اساس
- بی پایه
- بی اصل، بی اساس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مبتنی بر، بر اساس، طبق، بر مبنای
بی اصل و بی بنیاد
فرومایه، بی مقدار، بی بنیاد، بی اصل
بیهوده
بی طرف
بی تکلف
لایتناهی
منبع، مرجع
سرخسی از نوع سرخسیان از گروه سرخسها جزو دسته نهانزادان آوندی. تقسیم برگ این گیاه فقط یکبار انجام میشود ولی عمیق است. در ایران در نواحی مازندران و گیلان و گرگان فراوانست
بی سود دور انداختنی فلاده اپسود
بی پایان
اجاق
برهنه، بدون لباس
بی ملجائی بیکسی
بی یار و یاور
بی انتها بی آخر لایتناهی
دریای عمیق
راهی که انسان به مقصد نرسد
هر چیز که دارای دو ساقه باشد، انسان
ستونی که از گچ و سنگ سازند و بر بالای آن پایه های اطاق گذارند پی جرز و مجردی (دربنا) : آنگاه دانشمند را گفتن که در زیر هر پیلپایه مثل آن کس بیابی که مسئله حیض ترا جواب گوید
هزار پا
آن چه دارای سه عدد پایه باشد میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر روی آن نصب کنند، آلتی دارای دو پایه چوبی ثابت و یک پایه چوبی متحرک که تابلو نقاشی را روی آن گذاشته کار کنند. یا سه پایه تا شو. سه پایه ای است که برای مسافرت و استفاده از مناظر طبیعی و آسانی حمل و نقل از سه پایه تا شونده تشکیل شده
پاره و جزئی از سی جز قرآن مجید
نادرست نویسی سد پایه سد ستون، هزار پایک آنچه که داری صد پایه یا پایه های زیادی باشد، هزارپا
دارای پایه و مقام پست
دیگدان، اجاق، سه پایۀ آهنی که دیگ را روی آن می گذارند
صورت فلکی چنگ، از صورت های فلکی شمالی، شلیاق، چنگ رومی
صورت فلکی چنگ، از صورت های فلکی شمالی، شلیاق، چنگ رومی
آنکه دوست و آشنا و پشتیبان ندارد، بی کس، بی یاور
سی جزء قران که هر جزء را جداگانه جلد کرده باشند
آنچه پایان نداشته باشد، بی کران، بی انتها، کنایه از بسیار
آنچه که دارای نه پایه است، نه آسمان، منبر خطیبان